شعر در مورد اسم فاطمه
شعر در مورد اسم فاطمه,شعری در مورد اسم فاطمه,شعر در مورد نام فاطمه,شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه,شعر درباره نام فاطمه,شعر درباره اسم فاطمه,شعر درباره ی اسم فاطمه
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم فاطمه برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
حضرت زهرا دلش از یاس بود
قطره های اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
می چکانید اشک حیدر را به چاه
شعر در مورد اسم فاطمه
گریه آری، گریه چون ابر چمن
بر کبود یاس و سرخ نسترن
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین
شعری در مورد اسم فاطمه
نیمه شب دزدانه باید زیر خاک
ریخت بر روی گل خورشید، خاک
مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز تو کس از قبر او آگاه نیست
شعر در مورد نام فاطمه
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای
هرجا نشان تست، ولی بی نشانه ای
تصویر شاعرانه ی در خود گریستن
راز بلند سوختن عارفانه ای
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
ای بی نشانه ای که خدا را نشانه ای
هرجا نشان تست، ولی بی نشانه ای
تصویر شاعرانه ی در خود گریستن
راز بلند سوختن عارفانه ای
شعر درباره نام فاطمه
یا فاطمه به سجده بگویم به صد نفس
مولای من تویی و به فریاد من برس
شعر درباره اسم فاطمه
عشق من پاییز آمد مثل پار
باز هم ما بازماندیم از بهار
احتراق لاله را دیدیم ما
گل دمید و خون نجوشیدیم ما
شعر درباره ی اسم فاطمه
باید از فقدان گل خونجوش بود
در فراق یاس مشکیپوش بود
یاس بوی مهربانی میدهد
عطر دوران جوانی میدهد
شعر در مورد اسم فاطمه
یاسها یادآور پروانهاند
یاسها پیغمبران خانهاند
یاس در هر جا نوید آشتیست
یاس دامان سپید آشتیست
شعری در مورد اسم فاطمه
در شبان ما که شد خورشید؟ یاس
بر لبان ما که میخندید؟ یاس
یاس یک شب را گل ایوان ماست
یاس تنها یک سحر مهمان ماست
شعر در مورد نام فاطمه
بعد روی صبح پرپر میشود
راهی شبهای دیگر میشود
یاس مثل عطر پاک نیت است
یاس استنشاق معصومیت است
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
یاس را آیینهها رو کردهاند
یاس را پیغمبران بو کردهاند
یاس بوی حوض کوثر میدهد
عطر اخلاق پیمبر میدهد
شعر درباره نام فاطمه
حضرت زهرا دلش از یاس بود
دانههای اشکش از الماس بود
داغ عطر یاس زهرا زیر ماه
میچکانید اشک حیدر را به راه
شعر درباره اسم فاطمه
عشق معصوم علی یاس است و بس
چشم او یک چشمه الماس است و بس
اشک میریزد علی مانند رود
بر تن زهرا گل یاس کبود
شعر درباره ی اسم فاطمه
گریه آری گریه چون ابر چمن
بر کبود یاس و سرخ نسترن
گریه کن حیدر که مقصد مشکل است
این جدایی از محمد مشکل است
شعر در مورد اسم فاطمه
گریه کن زیرا که دخت آفتاب
بیخبر باید بخوابد در تراب
این دل یاس است و روح یاسمین
این امانت را امین باش ای زمین
شعری در مورد اسم فاطمه
نیمهشب دزدانه باید در مغاک
ریخت بر روی گل خورشید خاک
یاس خوشبوی محمد داغ دید
صد فدک زخم از گل این باغ دید
شعر در مورد نام فاطمه
مدفن این ناله غیر از چاه نیست
جز دو کس از قبر او آگاه نیست
گریه بر فرق عدالت کن که فاق
میشود از زهر شمشیر نفاق
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
گریه بر طشت حسن کن تا سحر
که پر است از لخته خون جگر
گریه کن چون ابر بارانی به چاه
بر حسین تشنهلب در قتلگاه
شعر درباره نام فاطمه
خاندانت را به غارت میبرند
دخترانت را اسارت میبرند
گریه بر بیدستی احساس کن
گریه بر طفلان بیعباس کن
شعر درباره اسم فاطمه
باز کن حیدر تو شط اشک را
تا نگیرد با خجالت مشک را
گریه کن بر آن یتیمانی که شام
با تو میخوردند در اشک مدام
شعر درباره ی اسم فاطمه
گریه کن چون گریه ابر بهار
گریه کن بر روی گلهای مزار
مثل نوزادان که مادرمردهاند
مثل طفلانی که آتش خوردهاند
شعر در مورد اسم فاطمه
گریه کن در زیر تابوت روان
گریه کن بر نسترنهای جوان
گریه کن زیرا که گلها دیدهاند
یاسهای مهربان کوچیدهاند
شعری در مورد اسم فاطمه
گریه کن زیرا که شبنم فانی است
هر گلی در معرض ویرانی است
ما سر خود را اسیری میبریم
ما جوانی را به پیری میبریم
شعر در مورد نام فاطمه
زیر گورستانی از برگ رزان
من بهاری مرده دارم ای خزان
زخم آن گل در تن من چاک شد
آن بهار مرده در من خاک شد
ای بهار گریه بار نا امید
ای گل مأیوس من یاس سپید
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
بین محراب ازل گرم سجودی بانو
اولین فاطمۀ صبح وجودی بانو
سرّ «لولاک» که تکلیف مرا روشن کرد
علت خلقت افلاک تو بودی بانو
شعر درباره نام فاطمه
کس ندانست که جبریل نگاهت یک عمر
با خدا داشت عجب گفت و شنودی بانو
هر سحرگاه تو معراج دمادم داری
بال پرواز تو نشناخت فرودی بانو
شعر درباره اسم فاطمه
باز از جنت الاعلای تو سمت ملکوت
هر ملک آمده با کشف و شهودی بانو
پلک بر هم زدی و عشق به جریان افتاد
صد و ده پنجره اعجاز گشودی بانو
شعر درباره ی اسم فاطمه
آمدی آینۀ نور الهی باشی
حسن مطلق شوی و لا یتناهی باشی
عصمت حضرت حق شد متجلی در تو
میفرستد خود الله تحیت بر تو
شعر در مورد اسم فاطمه
روی لب زمزمۀ نابِ تبسم داری
با خدایت چه کلیمانه تکلم داری
آسمان با تو و تسبیح لبت مأنوس است
روشنی بخش دل و جان تو «یا قدّوس» است
شعری در مورد اسم فاطمه
آمدی آینۀ عصمت ایزد باشی
آمدی ام ابیهای محمد باشی
نبی الله به دیدار تو عادت دارد
با تماشای تو هر لحظه عبادت دارد
شعر در مورد نام فاطمه
قلب پر مِهر تو گنجینه الاسرار نبیست
کوثری! سهم جهان در طلب تشنه لبیست
آمدی فاطمه صبح ازلی روشن شد
آمدی فاطمه چشمان علی روشن شد
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
چشم مولا که شد از نور تو روشن ای ماه
گفت: لا حول و لا قوه الا بالله
نام تو فاطمه یا فاطمه تسبیح علی ست
یاد تو لحظۀ اعجاز مفاتیح علی ست
شعر درباره نام فاطمه
عاشقانه تو که با یاد علی می خوانی
دم به دم در همه جا نادعلی میخوانی
شده تسبیح لبت نغمۀ حیدر حیدر
ذکر هر روز و شبت نغمۀ حیدر حیدر
شعر درباره اسم فاطمه
با تو تکلیف قدر حکم قضا معلوم است
در کنار تو دگر صبر و رضا معلوم است
تو که در بندگی و زُهد و وفا دریایی
پارۀ قلب نبی، انسیه الحورایی
شعر درباره ی اسم فاطمه
لحظه هایت همه ایثار، صداقت، تقوا
راضیه، مرضیه ، صدیقه ، زکیّه ، زهرا
حب تو موهبت حضرت حق در دل هاست
خانه ات تا به ابد مقصد سرمنزل هاست
شعر در مورد اسم فاطمه
خانۀ ساده ات از صدق و صفا لبریز است
قلب سجاده ات از شور دعا لبریز است
رحمت و جود و سخا جلوه ای از آیۀ توست
که مُقدّم به تو یا فاطمه همسایۀ توست
شعری در مورد اسم فاطمه
خانه داری تو که شهرۀ آفاق شده
عرش أعلی به تماشای تو مشتاق شده
هر کس از باغ بهشت تو سخن میگوید
از بزرگی و کرامات حسن میگوید
شعر در مورد نام فاطمه
بر سر دوش نبی نور دو عینی داری
جان عالم به فدایت! چه حسینی داری
در کرمخانۀ لطف تو مقرب باشد
هر که خاک قدم حضرت زینب باشد
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
قدر یک گوهر یکدانۀ تو مکتوم است
ام کلثوم تو مانند خودت مظلوم است
از نگاه تو فقط نور خدا میبارد
هر کسی نام تو را روی لبش میآرد
شعر درباره نام فاطمه
نا خود آگاه دلش چشمه ای از ایمان است
هر کسی نیست در این دایره سرگردان است
بین دستان تو دستاس اگر میگردد
گردش کون و مکان هم به تو بر میگردد
شعر درباره اسم فاطمه
آسمان محو تو و این همه معصومیّت
گرهی زد به پر چادر تو با نیّت
چادرت مظهر تقوا و عفاف است ببین
آسمان دور سرت گرم طواف است ببین
شعر درباره ی اسم فاطمه
هر کسی نزد تو احساس بهشتی دارد
چادرت رایحۀ یاس بهشتی دارد
چه بگویم که بود فاطمه جان درخور تو
عالمی گشته مسلمان تو و چادر تو
شعر در مورد اسم فاطمه
مدحت ای سورۀ بی خاتمه کی کار من است
شرح اوصاف تو یا فاطمه کی کار من است
جنتی هست اگر، شمس دل افروزش تو
عالمی هست اگر، ماه شب و روزش تو
شعری در مورد اسم فاطمه
کیست که رتبۀ والای تو را دریابد
خاک زیر قدمت مرتبۀ زر یابد
آب مهریۀ تو گشته و تطهیر شده
در دل شیعه فقط مهر تو تکثیر شده
شعر در مورد نام فاطمه
حب تو روشنی عرصۀ محشر باشد
در دل هر که ولای تو و حیدر باشد
میشود با نظر لطفت الهی، مادر
به سوی جنت الاعلای تو راهی، مادر
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
این تویی که همه جا اذن شفاعت داری
تو که در هر نفست صبح هدایت داری
انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر
شده مدیون تو و خون تو قرآن مادر
شعر درباره نام فاطمه
با وفاداری تو راه ولایت باقیست
راه ایثار و صبوری و شهادت باقیست
یک تنه در وسط کوچه قیامت کردی
بسته شد دست علی و تو امامت کردی
شعر درباره اسم فاطمه
با قیامت به همه درس بصیرت دادی
تو به دین بار دگر شوکت و عزّت دادی
نقش یا فاطمه سر بند مجاهدها شد
امتداد ره تو نهضت عاشورا شد
شعر درباره ی اسم فاطمه
مکتب سرخ تو الحق که حسینی ها داشت
نسل نورانیات ای عشق، خمینی ها داشت
ماند نام تو و در کل جهان نامی شد
نور تو مطلع بیداری اسلامی شد
شعر در مورد اسم فاطمه
همه دنیا شده فریاد عدالت خواهی
کاش این جمعه شود با مددِ تو راهی
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
عالمی منتظر گفتن بسم الَّه اوست
کاش میآمد و بودیم کنارش، یارش
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
شعری در مورد اسم فاطمه
«باز این چه شورش است که در خلق عالم است»
ماه عزای فاطمه روح مُحرم است
خون گریه کن ز غم،که عقیق یمن شوی
رخصت دهد خدا که تو هم سینه زن شوی
شعر در مورد نام فاطمه
در فاطمیه از دل و جان گریه می کنیم
همراه با امام زمان گریه می کنیم
در فاطمیه رنگ جگر سرخ تر شود
آتش فشان غیرت ما شعله ور شود
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
شمشیر خشم شیعه پدیدار می شود
وقتی که حرف کوچه و دیوار می شود
لعنت به آنکه پایگذار سقیفه شد
لعنت به هر کسی که به ناحق خلیفه شد
شعر درباره نام فاطمه
لعنت بر آنکه برتن اسلام خرقه کرد
این قوم متحد شده را فرقه فرقه کرد
تکفیر دشمنان علی رکن کیش ماست
هر کس محب فاطمه شد،قوم وخویش ماست
شعر درباره اسم فاطمه
ما بی خیال سیلی زهرا نمی شویم
راضی به ترک و نهی تبرا نمی شویم
قرآن و اهل بیت نبی اصل سنت است
هر کس جدا ز این دو شود،اهل بدعت است
شعر درباره ی اسم فاطمه
ما همکلام منکر حیدر نمی شویم
«با قنفذ و مغیره برادر نمی شویم»
ما از الست طایفه ای سینه خسته ایم
ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم
شعر درباره اسم فاطمه
امروز اگر که سینه و زنجیر می زنیم
فردا به عشق فاطمه شمشیر می زنیم
ما را نبی «قبیله ی سلمان» خطاب کرد
روی غرور و غیرت ما هم حساب کرد
شعر در مورد اسم فاطمه
از ما بترس،طایفه ای پر اراده ایم
ما مثل کوه پشت علی ایستاده ایم
از اما بترس، شیعه ی سرسخت حیدریم
جان برکفان جبهه ی فتوای رهبریم
شعری در مورد اسم فاطمه
از جمعه ای بترس که روز سوارهاست
پشت سر امام زمان ذوالفقارهاست
از جمعه ای بترس،که دنیا به کام ماست
فرخنده روز پر ظفر انتقام ماست
شعر در مورد نام فاطمه
از جمعه ای بترس،که پولاد می شویم
از هرم عشق مالک ومقداد می شویم
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
عمریست رهین منت زهرائیم
مشهور شده به عزت زهرائیم
مُردیم اگر به قبر ما بنویسید
ماپیر غلام حضرت زهرائیم
شعر درباره نام فاطمه
غرقاب غمم دگر مرا ساحل نیست
جز اشک فراق دیگرم حاصل نیست
ای مرگ بیا!که زندگی کردن من
بی فاطمه جز خوردن خون دل نیست
شعر درباره اسم فاطمه
زهرا چه فرشته است ؟ خدا میداند
او از چه سرشته است ؟ خدا میداند
بین در و دیوار از آن ضرب لگد
براو چه گذشته است ؟ خدا میداند
شعر درباره ی اسم فاطمه
در جهان تا زنده ام گویم ثنای فاطمه
دست حاجت می برم سوی خدای فاطمه
گر برای درد بی درمان مداوا طالبی
رایگان درمان کند دارالشفای فاطمه
شعر در مورد اسم فاطمه
حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مرهون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
شعری در مورد اسم فاطمه
نوکر زهرا شدم دنیا به نامم گشته است
نام پاک فاطمه ذکر سلامم گشته است
من نمیدانم چه رازی دارد این نام عجیب
گفتن یا فاطمه تکیه کلامم گشته است
شعر در مورد نام فاطمه
همت و توفیق خواهم از خدای فاطمه
تا بگویم روز و شب مدح و ثنای فاطمه
گر نمی شد خلقت نور علی در روزگار
همسری پیدا نمی شد از برای فاطمه
شعر عاشقانه در مورد اسم فاطمه
یا فــاطمه ! نزد اهــل دل هـــانیه ای
هم عالمه، هم مرضیه ، هم راضیه ای
هم صابره ، هم صادقه ، هـم ممتحنه
به به !! بنگــر چه ســاختم قــافیه ای
شعر درباره نام فاطمه
در روز سخت, یــــار علی بود فـــــاطمه
پیــوسته در کنـــــار علی بود فـــــاطمه
عدو شعار زشت بر لب داشت، در عوض
زیبــاترین شعـــــار علی بود فـــــاطمه
شعر درباره اسم فاطمه
عشــق یعنی یکی درون دو تن
عشق یک روح رفته در دو بدن
عشق زهـــراست روبروی علی
نظر آنهــم فقــط به سـوی علی
شعر درباره ی اسم فاطمه
هر دختری که ام امامت نمی شود
یا مادر پیمبر رحمت نمی شود
در مجمع خلایق حق فاطمه یکی است
این وحدت است شامل کثرت نمی شود