شعر در مورد اسم قمر
شعر در مورد اسم قمر ,شعر درباره اسم قمر,شعر برای اسم قمر,شعر در باره اسم قمر,شعر با اسم قمر,شعر درمورد اسم قمر,شعر با کلمه قمر,شعر با کلمه ی قمر,شعری در مورد اسم قمر,شعری درباره اسم قمر,شعری برای اسم قمر,شعر درباره ی اسم قمر,شعر در مورد نام قمر,شعر برای نام قمر,شعر درباره نام خالی,شعر با نام قمر,شعر درمورد نام قمر
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد اسم قمر برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
قمر برید ز من مهر و من خراب
قمر شبم دراز چو گیسوی نیمتاب قمر
شعر در مورد اسم قمر
خرابه ها همه چون از قمر شود روشن
چراست تیره دل من، چو شد خراب قمر
شعر درباره اسم قمر
از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست
آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
شعر برای اسم قمر
از زکاتی که فرستد بر ما آن خورشید
قمر اندر قمر اندر قمر اندر قمریم
شعر در باره اسم قمر
یوسف اندر تتقی یا اسدی بر افقی
یا قمر اندر قمر اندر قمر اندر قمری
شعر با اسم قمر
پرتو خورشید بین تابنده از روی قمر
شاد باش، ای روشنی روی نیکوی قمر
شعر درمورد اسم قمر
گر آید و برود زودتر نه جای گله است
از آنکه نیست نهان، خسروا، شتاب قمر
شعر با کلمه قمر
ز نور باشد هر قطره چشمه خورشید
چو خون چکد ز رخ همچو آفتاب قمر
شعر با کلمه ی قمر
چو شام زلف تو مشاطه از قمر برداشت
رخ تو رونق خورشید خاوری بشکست
شعری در مورد اسم قمر
فتنه دور قمر نزد خرد دانی چیست
سبزه خط تو کز طرف قمر می روید
شعری درباره اسم قمر
آری قمر آن قمری خوشخوان طبیعت
آن نغمه سرا بلبل باغ هنر اینجاست
شعری برای اسم قمر
همچون قمر بتافت ز تبریز شمس دین
نی خود قمر چه باشد کان روی اقمرست
شعر درباره ی اسم قمر
ای دوست شکر خوشتر یا آنک شکر سازد
ای دوست قمر خوشتر یا آنک قمر سازد
شعر در مورد نام قمر
ای دوست شکر بهتر یا آنک شکر سازد
خوبی قمر بهتر یا آنک قمر سازد
شعر برای نام قمر
چو دررسید ز تبریز شمس دین چو قمر
ببست شمس و قمر پیش بندگیش کمر
شعر با نام قمر
ای منجم اگرت شق قمر باور شد
بایدت بر خود و بر شمس و قمر خندیدن
شعر درمورد نام قمر
امروز چو جانستی در صدر جنانستی
از دور قمر رستی بالای قمر رفتی
شعر در مورد اسم قمر
با خاطر منور روشنتر از قمر
ناید به کار هیچ مقر قمر مرا
شعر درباره اسم قمر
به زیر چرخ قمر در قرار می نکند
قرارگاه مگر برتر از قمر دارد
شعر برای اسم قمر
شکردر اهتمام پر طوطیست
قمر در سایه پر غرابست
شعر در باره اسم قمر
ای قمر تابی از بناگوشت
شکر آبی ز چشمه نوشت
شعر با اسم قمر
قمر گفتم چو رویش دلفروزست
ولیکن چون بدیدم آن ندارد
شعر درمورد اسم قمر
برشکر طوطیش نشیمن کرد
بر قمر زاغش آشیان بگرفت
شعر با کلمه قمر
قمر بنده مهر تابنده بدرش
حبش هندوی زنگی بت پرستش
شعر با کلمه ی قمر
رویی به طراوت قمر داری
چشمی ز ستاره شوختر داری
شعری در مورد اسم قمر
کردم با کان گهر آشتی
کردم با قرص قمر آشتی
شعری درباره اسم قمر
خال معنبر برخی چون قمر
زلف شکن در شکنم آرزوست
شعری برای اسم قمر
لبکی چون شکر هوس دارم
رخکی چون قمر هوس دارم
شعر درباره ی اسم قمر
خورشید پیشکار و قمر ساقی
لاله سماک و نرگس پروینم
شعر در مورد نام قمر
ز من چو زان رخ همچون قمر نشان پرسید
رسید بر فلکم آه و از قمر بگذشت
شعر برای نام قمر
به حکم آنکه جای او قمر می بیند از گردون
من محروم سر گردان عداوت با قمر دارم
شعر با نام قمر
چون چرخ زند آن مه در سینه من گویم
ای دور قمر بنگر دور قمر ما را
شعر درمورد نام قمر
جز شمس و قمر باصره را نور دگر ده
ای نور تو وافر شده بر شمس و قمر بر
شعر در مورد اسم قمر
خواب بدیده ام قمر چیست قمر به خواب
در زانک به خواب حل شود آخر کار و اولین
شعر درباره اسم قمر
مفخر مهر و مشتری در تبریز شمس دین
زنده شود دل قمر گر به قمر قران دهی
شعر برای اسم قمر
گر شمس و قمر خواهی نک شمس و قمر باری
ور صبح و سحر خواهی نک صبح و سحر باری
شعر در باره اسم قمر
از رشک رخت سحر دم سرد
بر آینه قمر دمیده ست
شعر با اسم قمر
رخ تو نور دیده قمر است
لب تو سرخ رویی شکر است
شعر درمورد اسم قمر
از رنگ رخت قمر توان کرد
وز لعل لبت شکر توان کرد
شعر با کلمه قمر
جعد زلفین سمن سای تو در دور قمر
خضر وقت است که بر آب بقا بنشیند
شعر با کلمه ی قمر
فضیلتی که جمال تراست بر خورشید
فضیلتی ست که خورشید بر قمر دارد
شعری در مورد اسم قمر
در دو چشم من نشین ای آن که از من منتری
تا قمر را وانمایم کز قمر روشنتری
شعری درباره اسم قمر
ابر مشکسا بر قمر مسا
تاب طره بر نسترن مزن
شعری برای اسم قمر
شام شبگون قمر فرسای را
سایبان مهر انور کرده ئی
شعر درباره ی اسم قمر
روی بپوش ای قمر خانگی
تا نکشد عقل به دیوانگی
شعر در مورد نام قمر
ای عاشق روی قمر ای ایرج ناکام
برخیز که باز آن بت بیداد گر اینجاست
شعر برای نام قمر
از کوری چشم فلک امشب قمر اینجاست
آری قمر امشب به خدا تا سحر اینجاست
شعر با نام قمر
با شق خامه، شق قمر را چه نسبت است؟
بیرون نیامده است ز شق قمر سخن
شعر درمورد نام قمر
اگر چه سیر قمر بر صحیفه فلکست
برابر سر دیوار اوست سیر قمر
شعر در مورد اسم قمر
نظر ز روی تو خورشید بر نمی گیرد
فلک به پیش تو نام قمر نمی گیرد
شعر درباره اسم قمر
راست چون ماه نوم کاهیده و زار و نزار
کز پس ماهی بود یک روز پهلوی قمر
شعر برای اسم قمر
قمر برید ز من مهر و من خراب قمر
شبم دراز چو گیسوی نیمتاب قمر
شعر در باره اسم قمر
کنون دمیدن صبح از رخ قمر باشد
چو آفتاب نهان شد ز ماهتاب قمر
شعر با اسم قمر
ای سبزه دمانید به گرد قمر از مو
سر سبزی خط سیهت سر به سر از مو
شعر درمورد اسم قمر
هرگز نیاید در نظر نقشی ز رویت خوبتر
شمسی ندانم یا قمر، حوری ندانم یا پری
شعر با کلمه قمر
حلقه زلف سمن سای تو در دور قمر
فتنه پیدا کند و غارت و آشوب بسی
شعر با کلمه ی قمر
خط معنبر تو چو دور قمر گرفت
کردند عاشقان تو تر ری و دال و می
شعری در مورد اسم قمر
ز ظلمت شب هجران به زحمتیم، چه بودی
کز آسمان وصالی بتافتی قمر ما؟
شعری درباره اسم قمر
ناهید در هبوط و قمر در شرف خراب
خورشید در طلوع و فلک ذره وار مست
شعری برای اسم قمر
خورشید چرخ خوبی عکس فلک نوردت
ناهید برج شادی روی قمر مثالت
شعر درباره ی اسم قمر
کسی ندید رخت را، که وصف داند گفت
قمر نشان تو از دیگری روایت کرد
شعر در مورد نام قمر
پیش خورشید رخت غایت کوته نظریست
گر به خوبی صفت روی قمر خواهم کرد
شعر برای نام قمر
زهی! زلف و رخت قدری و عیدی
قمر حسن ترا کمتر معیدی
شعر با نام قمر
عنبر به دلاویزی بر دامن مه ریزی
این بوالعجب انگیزی در دور قمر تا کی؟
شعر درمورد نام قمر
ای داده بر وی تو قمر داو تمامی
پیش تو کمر بسته اسیران به غلامی
شعر در مورد اسم قمر
زان آفتاب مایه نوریم ده، که من
سیری نمی کنم، که هلالم قمر شود
شعر درباره اسم قمر
آن عروسست کمالت که سر انگشتان
در قمر وصمت نقصان مبین آوردند
شعر برای اسم قمر
شکل تو فگنده از فلک تشت قمر
نقش تو نهاده بر طبق راز سپهر
شعر در باره اسم قمر
گفتم که: لبت، گفت: شکر می گویی
گفتم که: رخت، گفت: قمر می گویی
شعر با اسم قمر
سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار
در گردشند بر حسب اختیار دوست